خرید بک لینک معتبر - سئو - بک لینک -
سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار
فروش بکلینک نحوه ساخت بک لینک و رپورتاژ افزایش کلیک
چگونه داخلی هزینه سئو مفهوم چیست
تاثیر بالا بردن ایجاد بک لینک متخصصان behtarinseo ir
بکلینک چیست؟ بک لینک معتبر بکلینک طبیعی و معتبر سایت بهترین
لایسنس نود 32 64 بیتی
گروه دلار تلگرام روبو فارکس یا لایت فارکس ثبت نام در فارکس آلپاری
لیست بک لینک لایه ای خرید بک لینک ارزان و رپورتاژ آگهی سئو وبسایت
مزایای خرید بک لینک
بهترین دکتر گوارش در مشهد
دکتر هاشمی گوش و حلق و بینی شیراز
پسورد نود 32
لایسنس ماهانه نود 32
خرید رپورتاژ
سئو و بهینه سازی
کربنات کلسیم
کسب درامد بدون سرمایه
نکات استفاده از سیگنال فارکس
سرزمین مادری

عصر آخر

فصل غربت ترانه

هجرت واژه از کلام شعر است

فصل گم شدن حقیقت در تالابی از نیرنگ و افسون

فصل بی قراری گل در نزاع خار دشنام

عصر خشکیدن دریا

رفتن ساحل از دل یار . فصل بی گناهی رنج

دارهای شرمگین از حکم قاضی

عهد دوباره میثم تمار

دوره منصور است و حلاج . فصل ایمان دوباره

شهادت در جوار نبوت

مسلمان شدن از سر گرفتن

در حریم پاک دوست ماندن

عشق را از مسلخ باز جستن

کبوترهای حیران باز گشتن

آب را بهر وضو خواستن

در سینه خاک خفتن

عطر عزیز گل جستن

آبروی بشر باز یافتن

گوئیا عهد نهایی ست

عصر . عصر آخر و زمان آزمون

یاسمن

محو در نگاه خواب یاسمن

غنوده در بستر مظلومانه خویش

در کشاکش با فرشتگان دنیای پاک کودکی اش

آتش باغ را به نظاره نشسته

تاب درختان تاب شده

و شبنمی نمانده در جای خویش

یاسمن ارغوانی این دشت .

در بلوغ ستاره تو ، چه کلامهای تلخی برایت خواهم گفت

و خویش خواهی خواند شعری از شبگرد غم ها

گاه و بیگاه ، تاب درختان فریاد مدد خواهی اش را به گوش فلک ،

کاش می رسانید

کاش درد مبهم و بغض آلود علف را

زاغچه ای می فهمید ،

تا برساند باغبان مست و دلیر را

دوباره در شبانگاه تحمل آفت زده ، در بستر مرواریدی شما

به تن خفته ات بوسه می زنم

و دل در گرو حقیقتی شیرین خواهم سپرد

تا طی گردد ظلمت شب ها

تا محو گردد دیو خصم آلود غم ها

بخواب یاسمن زیبا

ساحل سپید

چه پر شر و شوری هنوز

تنها نامی مانده ز جا

پر غوغاست لیک

همانند آمدنت در فصل بهار گذشتی

چه فرق دارد ؟ سلامی و پیامی ، باشد یا نباشد

دوست شاعر می گفت : این بد ترین نوع دلتنگی ست

به صبا سلامت می سپارم

به عطر دلکش اقاقی ، به قاصدک های این باغ

چه خون ها که جاری نکردم از دلت!

چه نا مرادی ها ،بر الماس دیده روا نداشته ام!

تو بهاری

تو خود نسیم دلفریب دریایی

تو ساحل آرام سپید ماندگاری

به تو سلام می کنم

و تا ابد در انتظار خواهم ماند

سوسن وحشی دشت.

سرزمین مادری

سرزمين ما ،مهد آن يار دلجوست ،موعود ما لحظه دلدادگي به يار است


گر آن دو يا چند دانه گندمت نبود اين داغ جگر سوز زبانه ام نمي كشيد


اين جاده ،فرصت آگاهي است و اندوه بهر آن منتظر


و سرزمين ما موعود ديدار اوست


و اينجا محل گذر است

ذره ذره خاكت را توتياي چشم خود خواهم نهاد


و به نسل آرياييت افتخار خواهم كرد.

زمان زیستن

زماني براي زيستن

زمان زيستن ، دريافتن

يافتن فلسفه خويشتن

در پي نشانه ها بودن

لحظات قنودن پرنده

فرصت رفتن

رسيدن به مقصود

انتظار ياري داشتن

جنس فردا ، شايد

جوشش هر لحظه زيبايي باشد

بوسه هاي بودن

تا هر صدايي ترنمي باشد

و نشانه اي از مقصد

هر نيازي ،اطاعتي

هر سلامي ،پاسخ

آنجا بايد جايي باشد

براي با تو بودن ، براي تو شدن

براي همنفسي _ براي اطمينان ،ايمان

جنس فردا شايد جنس باور مان باشد

باور خويش بودن

باور ما شدن

بهر منزل عشاق -كه راه نباشد ،

فردا همسفري

كاش كه باشد

کرامت عشق

در میانه راه بودنم

بی هیچ تضمینی به لحظه در پیش

و چه سخت می گیرد گردش ایام نفس دیگرم را

سالهای بس طویل است

گذر کردن از جاده های سیاهی از ظلمت

نفس گرمی از دور انگار مرا می خواند

به کوچه های صبر به کلبه های شکیبایی

تنها کرامت عشق است

دستم گیرد

و توان راه رفتن ببخشدم

حلقه وار

دارم از چشمان تو امید یاریها هنوز

گر چه هستم همنشین با بی قراریها هنوز

با وجود آنکه از چشم تو افتادم جو اشک

می کنم اندر غم هجر تو زاریها هنوز

دیدگان را حلقه بر در می نمایم حلقه وار

دلخوشم با لذت چشم انتطاریها هنوز

بخت من خواب است و امید لطف بیدارست

دیده عادت کرده بر شب زنده داریها هنوز

شب شد و سیمرغی سکوتم را شکست

ناوک چشمان تو شیرین زبانیها هنوز

یار با اغیار یار است و دل خوش باورم

دارد از آن با وفا امید یاریها هنوز

نیست امید وفایی ز غم هجران من

گر چه هستی زنده است با امیدواریها هنوز